حبابِ نِگرانِ لبِ رود

روزمرگی های تکراری و نخواندنی یک عدد نگران

حبابِ نِگرانِ لبِ رود

روزمرگی های تکراری و نخواندنی یک عدد نگران

کسی هست که نمیخواهد با من حرف بزند.نمی دانم شاید هم می خواهد ولی بهانه ی مناسبی برای حرف زدن ندارد.در تلگرام پیام می دهد،قبل از اینکه فرصت کنم چک کنم پاکش می کند.پیام می دهد.پاک می کند.پیام می دهد.پاک می کند.پیام می دهد...

نمیدانم کیه که به این شدت می خواهد/نمی خواهد با من حرف بزند،حتی مطمئن هم نیستم که "یک" نفر باشد ولی...لعنت به شبکه اجتماعی.لعنت به تلگرام که به معنای واقعی کلمه حرفت را بهت پس می دهد.دلم برای آن زمانهای دور که حرف ها پس گرفتنی نبود تنگ است...


شاید هم تلگرامم قاطی کرده... خودجوش نوتیف میفرسته خودجوش هم میفهمه اشتباه کرده و پاکش می کند.اگر هم اینطور باشد...همچنان لعنت به تلگرام و شبکه های اجتماعی و غیره ای که در ما توهم ایجاد میکنند :)

  • حبابِ نگرانِ لبِ رود