حبابِ نِگرانِ لبِ رود

روزمرگی های تکراری و نخواندنی یک عدد نگران

حبابِ نِگرانِ لبِ رود

روزمرگی های تکراری و نخواندنی یک عدد نگران

من عمیقا به سرنوشت اعتقاد دارم. عمیقا عقیده دارم هیچ اتفاقی بی دلیل نیست. هیچ چیز تصادفی نیست.نه فقط به خاطر اینکه نوجوونیم با سریال کره ای دیدن گذشت و کره ایا گند لغت سرنوشت رو درآورده بودند، و همچنان خواهند آورد. و نه فقط به خاطر اینکه وقتی به عقب نگاه میکنم با وجود زندگی خسته کننده و محدودم انقدر سناریوهای عجیب دیدم که مجبور بشم باور کنم.
من به تقدیر/قسمت/سرنوشت/ اِ بیگر پلن و هر اسم دیگه ای که روش بذاری باور دارم. 
از بین اون همه جنگ که توی تاریخ رخ داده. اون همه قتل عام. اون همه زلزله. سیل.بمباران، آتش سوزی.قحطی.طاعون. وبا... اجداد من از همه ی این ها جون سالم به در بردن موندن. همه ی این ها اتفاق افتاده و اون ها سالم موندن و من الان اینجا وایسادم. همه همین طورن.8 میلیارد آدم. 
من به سرنوشت عقیده دارم، چون هر چه قدر تلاش کردم نتونستم و نمی توانم به خودم بقبولونم همه ی این ها بخاطر هیچ.
  • حبابِ نگرانِ لبِ رود