حبابِ نِگرانِ لبِ رود
روزمرگی های تکراری و نخواندنی یک عدد نگران
حبابِ نِگرانِ لبِ رود
روزمرگی های تکراری و نخواندنی یک عدد نگران
خانه
درباره من
تماس با من
شده ام ابر که با گریه فروبنشانم؛ آتش صاعقه ای را که خود افروخته ام...
میدونستی یکی از معانی خدیجه ابر باران زائه؟
(یعنی اگرخیلی عمیق بهش فکر کنیم خدیجه یه چیزیه تو مایه های سیروس😂)
حبابِ نگرانِ لبِ رود