حبابِ نِگرانِ لبِ رود

روزمرگی های تکراری و نخواندنی یک عدد نگران

حبابِ نِگرانِ لبِ رود

روزمرگی های تکراری و نخواندنی یک عدد نگران

تولدمه. 

یاد حال پارسال همین موقعم که میافتم فقط از اینکه دوبار زندگی نمی کنیم خوشحال میشم. نمیخواهم دوباره نوزده ساله باشم. هیچ وقت.

پارسال توی این روز عهد کردم که از تکیه ام روی بقیه کم کنم و به خودم متکی شم. فکرکنم تا حدی موفق بودم. امسال هم عهد میکنم که صبرمو بیشتر کنم. بیشتر ضربه هایی که امسال خوردم به خاطر عجولیم بود.


  • حبابِ نگرانِ لبِ رود